در اینجا حتی کودکان هم ذبح میشوند‏«‏مقاله روزنامه نگار افغان‏»‏
نوشته شده توسط : a.t.leskoklaye
اینجا افغانستان است به عبارت کشوری با تاریخ پنج هزار ساله و گذشته پر افتخار، به قول سرزمین شیرمردان تاریخ و کشور شیران، اینجا قلب آسیا است و گذرگاه ابریشم، اینجا نقطه پیوند تمدن های بزرگ جهانی است و خواستگاه مدنیت، اینجا با این همه اوصاف نیک و خوب که دارد و با گذشته پر افتخار که همه از آن یاد می کنند، همه چیز ممکن است حتی ذبح کودک معصوم با دستان همزبان و هم کیش دیار شان. چنانچه به تازگی در مربوطات ولسوالی ژیری ولایت قندهار ابتدا کودکی دوازده ساله که برادرش در پولیس محلی ایفای وظیفه می نمود، از سوی گروه طالبان اختطاف و بعد از دو ساعت، سرش را به عنوان اخطاریه به خانواده اش فرستاده است. در حادثه دیگر در مربوطات ولسوالی اله سای ولایت کاپیسا نیز دختر شش ساله بیرحمانه سرش بریده شد. روانشناس غربی گفته است که اگر خیلی نا امید شدید به چشمان گوسفند نگاه کنید که به سوی قربانگاه می برند تا ذبحش کنند آنگاه ارزش زندگی و زنده ماندن را می فهمید، اما این روانشناس نمیداند که در افغانستان یعنی سرزمین شیر مردان، هنوز که هنوز است انسان این دیار با دستان هم نوع و هم دین اش ذبح می شوند بدون این که کمترین اشکی ریخته شود و دستی هنگام ذبح انسان بلرزد، بدون اینکه کوچکترین عاطفه و احساس درونی به کمک وی بشتابد و مانع سربریدن یک انسان بی گناه شود، بدون اینکه گوسفندی به کمک اسماعیلش بشتابد و از زیر تیغ رهایش سازد و زندگی دوباره را به وی هدیه کند. زمانیکه حضرت ابراهیم خلیل الله به امر خدای عزوجل می خواست اسماعیلش را قربانی نماید، خداوند بزرگ گوسفندی را فرستاد تا به جای اسماعیل سربریده شود، اما اینجا نه به خاطر خدا و نه به خاطر دین خدا اسماعیل را ذبح می کند بل به خاطر لذت و کیف کردن، خونی ریخته می شود و سر از تن جدا می گردد، آنهایی که ذبح می کنند نه از دین چیزی می دانند و نه از دساتیر آن و الا با صراحت تمام در کتاب آسمانی تذکر رفته است که کسی بار گناه کسی دیگری را به دوش نمی کشد یعنی از شخصی بودن جرم و مجازات آن ذکر بعمل می آورند و حتی اگر گناهی انجام یافته باشد باید قاضی وجود داشته باشد تا بعد از ثبوت گناه حکم را صادر نماید. در اینجا نه قاضی حکم صادر می کند و نه گناهی به اثبات می رسد اما سر از تن جدا می گردد. اینجا همه چیز ممکن است، انسان این سرزمین گوش و بینی دختری را با دستان خویش می برند، زن جوان را به جرم ناکرده ی سنگسار و یا میل تفنگ را به طرف زن دیگر نشانه رفته و بی رحمانه وی را تیر باران می کند بدون اینکه کوچکترین احساس ناراحتی به وی دست دهد. اینجا دختر بی دفاع شش ماه تمام در بدترین شکنجه گاه زجر می بیند و هر لحظه مرگش را آرزو می کند، با انبر گوشت از بدنش جدا می گردد و ناخنش کشیده می شود، اینجا خانه خویش را با دستان خویش ویران می کند و تأسیسات عام المنفعه را تخریب می نماید. اینجا بیماران نیز مصؤون نیستند بل در شفاخانه هنگام تداوی هدف حمله انتحاری قرار می گیرند و کشته می شوند، نماز گزاران در داخل مسجد آرام نیستند بلکه با انفجار ماین حین ادای نماز روی سجاده جان می سپارند عروس و داماد در شب عروسی اش به جای اینکه به خانه بخت بروند وزندگی مشترک را آغاز نمایند زیر خروار ها خاک مدفون می گردند، آری در این سرزمین همه چیز امکان پذیر است دین و ارزش های دینی به جای هدایت و رهنمایی، آله دست عده ای قرار می گیرد و به سادگی از آن به منظور پیشبرد اهداف و برنامه هایش استفاده ابزاری می شود ولی عالم دین این دیار در برابر این گونه دد منشی ها و سفاکی ها سکوت را اختیار نموده انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است و آب از آب تکان نخورده است، انگار عالمان دین این سرزمین وارثین انبیاء نیستند که در برابر بی عدالتی ها مهر سکوت را شکسته و صدای اعتراض خود را بلند نمایند. اینجا مجرم و جانی مصؤون اند و به سادگی از پنجه قانون می گریزند چون می دانند در صورتیکه از سوی ارگان های امنیتی با قبول تلفات و خسارات دستگیر شوند از مراجع عدلی و قضایی به سادگی و با پرداخت کمترین رشوتی رها و آنگاه می توانند با دستان باز و خیال راحت جنایت دیگری را انجام دهد و انسان دیگری را ذبح نماید، بدون این که کسی بگوید بالای چشم تو ابروست ورنه به جز زرعجم چه تعداد افراد جانی و خطرناک که همه شهروندان این کشور به نحوی قربانی اعمال ددمنشانه آنها بوده اند، و با اکثریت آراء خواهان اعدام آنها اند، به دار مجازات آویخته شده و به جزای اعمالش رسیده اند، زخم های چه تعداد قربانیان با دیدن مجازات جانی التیام یافته و چه تعداد انتحاریان آماده انفجار که از سوی نیروهای امنیتی با قبول از جان گذشتن ها و هزینه های مالی فراوان دستگیر گردیده اند و با اسناد مؤثق و محکوم کننده، به محاکم غرض اصدار حکم تحویل داده شده اند به مجازات رسیده اند. چندی قبل عامل حادثه عاشورای سال پار که در برابر دریافت ده هزار کلدار، صدها تن شهروندان این کشور را قربانی نمود از سوی ریاست عمومی امنیت ملی دستگیر و غرضثص محاضکمه به مراجع ذیربط سپرده شد با وجود خواست های مکرر قربانیان این حادثه و بازماندگان شهدا مبنی بر اعدام موصوف هنوز که هنوز است از سرنوشت آن اطلاعی در دست نیست. در تازه ترین مورد تعداد از آدمکشان از مربوطات میدان وردک گرفتار و به چندین فقره قتل و جنایت و قطاع الطریقی ثاعتراف نموده اند، بنا بر ب باوری که در عرصه تطبیق قانون از سوی محاکم کشور وجود دارد، مسؤولین امنیتی آن ولایت به صراحت تمام از قضا و محاکم خواست که زحمات نیروهای امنیتی کشور را نادیده نگرفته بل با تطبیق احکام قانون، این جنایتکاران مجازات گردند، اما بازهم اینجا همه چیز امکان پذیر هست شاید چندی بعد شاهد باشی که آنها برائت حاصل کردند و دوباره به مراکز خویش بازگشتند و فعالیت های تخریبی خویش را از سر گرفتند چنانچه بارها و بارها این اتفاق افتیده است، آری اینجا همه چیز امکان پذیر اس


:: موضوعات مرتبط: ‏"‏جنایت‏"‏ , ‏"‏سربریدن‏"‏ , ‏"‏افغانستان‏"‏ , ‏"‏محمدشهرکرج‏"‏ , ,
:: برچسب‌ها: ‏"‏سربریدن‏"‏‏"‏افغانستان‏"‏‏"‏جنایت‏"‏‏"‏محمدشهرکرج‏"‏ ,
:: بازدید از این مطلب : 1770
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: